ریا کار به دنبال چیست؟ **

مقدمه

انسان ریا کار مردم را از خدا بالا تر می داند و توجه و رضایت مردم برایش از رضای الهی مهمتر است....

در روز قیامت که یکی از نام هایش یوم تبل السرائر است بیشترین ضرر را آن کسی خواهد دید که ریاکاری کرده باشد
زیرا اعمال انسان ریا کار اصلا پذیرفته نمی شود
کسی که ظاهر و باطن اش فرق می کند کسی است که نگاه مردمان برایش از نگاه خداوند نزد او مهم تر باشد و حال آنکه تمام هستی در مقابل خداوند به قدر پشه و مگسی در برابر پادشاهی نیست
کمال حماقت است که انسان در حضور پادشاه بخواهد برای مگسی خودنمائی کند......
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ریا مانند گرزی آتشین است
که آفت بهر خرمن های دین است
هزاران کار خیر از یک ریاکار
فنا با دست شیطان لعین است
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
.
ریا یعنی به هر سویی دویدن
خدا را این میان اما ندیدن
ریا یعنی خدا اینجا مهم نیست
رضای صاحب دنیا مهم نیست
مهم اینجا فقط وهم و گمان است
مهم تنها نگاه مردمان است
ریا یعنی بشر در غفلتی سخت
به دنبال سرابی چشم بد بخت
ریا ترسیم استعداد هیزی است
ریا از عاملان دین گریزی است
ریا یعنی منافق پیشه بودن
برای ریشه ی دین تیشه بودن...
ریا یعنی بشر در جهل مطلق
میان هیچ و نادانی معلق
ریا سوزاند از انسان عمل را
تمام کشته ها با ماحصل را
مفیدی! گو تو آیا مدح و اشعار
که خوانی بهر مولایت به هر بار
خلوصی در میان گفته ات هست؟
و یا خود را کنی با شعر خود مست؟
اگر مخلص شدی در مدح و گفتار
تخلص را مگو پایان اشعار
اگر شعر تو مختص امام است
تخلص آفت اخلاص تام است
چه حالی می شوی شعر تو را گر
به نام خود بخواند فرد دیگر؟
تو آیا می شوی از دست آن دزد
نظیر کاسبی بی اجر و بی مزد؟
اگر اینگونه باشی پس یقین دان
نباشد مدح مولا بهر یزدان
لذا اینجا تو هم اهل ریایی
به نوعی در پی نان و نوایی
خلوص واقعی چون گوهری ناب
میان مردمان باشد چه کمیاب....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.

پی نوشت

حضرت علی علیه السلام بصورت پنهانی و مخفیانه به فقرا و مستمندان کمک می کرد
رسانه ای کردن یک حرکت خیرخواهانه نوعی ریاکاری است
در زمان نخست وزیری و ریاست جمهوری شهید رجایی کارهای خدا پسندانه زیادی توسط دولت صورت می گرفت اما هرگز آنها را رسانه ای نمی کردند
انسان اگر کار خیری انجام داد باید فقط برای رضای خدا باشد
و اگر این امور خیر مخفیانه صورت گیرد خداوند روزی آن را چون خورشید به چشم عالمیان ظاهر خواهد کرد.... اگر چه حتی انجام کار خیر به امید ظاهر شدن آن به چشم مردم توسط خداوند هم غلط است
تمام هستی در مقابل خداوند حتی در حد مگسی در برابر پادشاهی محسوب نمی شود
هیچ آدم عاقلی رضای پادشاهی را رها نمی کند تا در چشم مگسی جلوه کند.....
مهم فقط به طریقت رضای معبود است.....

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
به راستی چرا برصیصای عابد پس از عمری عبادت
در چاه شیطانی سقوط کرد؟
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
اگر گردیده برصیصای عابد
پس از عمری عبادت خوار و فاسد
دلیلش این که او اهل ریا بود
کجا بر قلب او یاد خدا بود؟
اگر او بندگی شایسته می کرد
عبادت در خفا آهسته می کرد ،
اگر او واقعا در راه حق بود
کجا بر آن ضلالت مستحق بود؟
اگر آن خودنمایی ها نمی کرد
ریاکاری چنان هر جا نمی کرد ،
اگر دستش به دستان خدا بود
اگر در هر زمان دور از ریا بود ،
خدا کی می نمود او را رهایش؟
یقین راضی نمی شد بر بلایش
خدا حافظ برای بندگان است
که او هر جا مدیری پر توان است
بنابراین بشر باید عبادت
نماید روی اخلاص و صداقت
عبادت با ریا همچون حباب است
که پوچ و خالی از شان و ثواب است
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

اخلاص گوهر است و ریا بدل

مرحوم علامه محمدتقی جعفری واقعا یکی از نوادر روزگار ما و نمادی از خلوص واقعی بود

این عالم بزرگوار انسان بسیار وارسته و بلند مرتبه ای بود بطوری که مناعت طبع ایشان واقعا مثال زدنی است
از بزرگواری و وارستگی ایشان نسبت به تعلقات دنیوی همین بس که بعداز انقلاب علیرغم اینکه شرایط جهت تصدی پست و عنوان برای ایشان فراوان بود اما آن بزرگوار هیچ سمت و مسندی را نپذیرفتند چنانچه حتی امام جماعت هیچ مسجدی را هم قبول نکردند
نقل یک خاطره ی بسیار جالب از این عالم بزرگوار
ایشان فرمودند:
روزي طلبه ی فلسفه خواني نزد من آمد تا برخي سوالات را از بنده بپرسد. ديدم جوان مستعدي است كه استاد خوبي نداشته است.
ذهن نقاد و سوالات بديع داشت كه بي پاسخ مانده بود.
پاسخ ها را كه مي شنيد، مثل تشنه اي بود كه آب خنكي يافته باشد. خواهش كرد برايش درسي بگويم و من كه ارزش اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم.
قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندي كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتي يافته بودم كه برايش خطر داشت.
هرچه كردم، اين حالت در او كاسته شود نشد.
مي دانستم اين شيفتگي، به استقلال فكرش صدمه مي زند. تصميم گرفتم فرصت تعليم را قرباني استقلال ضميرش كنم.
روزي كه قرار بود براي درس به منزل ما بيايد، در خانه را نيم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در حیاط شروع به بازي و حركات كودكانه كردم.
ديدمش كه سر ساعت، آمد. از كنار در، دقايقي با شگفتي مرا نگريست. با هيجان، بازي را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بدون يك كلمه، رفت كه رفت.
اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفري با آنهمه خدمات فكري و فرهنگي به اسلام، گفت:
براي آخرتم به معدودي از اعمالم، اميد دارم. يكي همين دوچرخه بازي آنروز است!
روحش شاد به ذکر یک صلوات 
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم 
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خدایا کن فنا من را به قسمی
که از بودم نماند جان و جسمی
سپس طوری مقدر کن که حتی
نماند در جهان از بنده اسمی
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.

نظر توسط جوادیان

خیلی زیبا بود
عالی

نظر توسط سید وحید محمدی کچپی

سلام استاد...درود و شرف به این شعرت..
چیزی که خلاص تو در آن است خلوص است...باقی اجزای تو قیدند و حبایل(همه ما با باید خالص شیم و دست از خودمون بداریم تا صلاه گذار واقعی باشیم)

نظر توسط نصراله

سلام و عرض خسته نباشید . خداقوتتان دهد. پیروز سربلند و پایدارمانی ای دوست

نظر توسط محمد چاکرالحسینی

باسلام
خداوند از هر گونه خود نمائی دستمان را
بگیرد که بی یاریش کارمان زار است و
رویمان بدیوار از اشعار ستودنی شما متشکرم
از زحمات که میدانم کم نیست بیشتر تشکر
میکنم خدا نگهدارتان

نظر توسط Mofidifar Admin

سلام

ممنونم از لطف حضرتعالی و ابراز محبت تان
کار قابلی صورت نداده‌ام اگر توفیقی هم بوده فقط و فقط لطف خدا بوده و بس

در پناه خدا باشید ان شاءالله
محمد چاکرالحسینی باسلام خداوند از هر گونه خود نمائی دستمان را بگیرد که بی یاریش کارمان زار است و رویمان بدیوار از