موضوع جبر و اختیار انسان در دنیا
مقدمه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ابتدای سخن نام جبار ؛
آورم از محبت نه اجبار
داده او اختیاری گرانقدر
بر بشر بهر انجام هر کار
بهر تشخیص خوب از بدی داد
عقل و دانش به عنوان ابزار
تا که از آن به دنیا شناسیم
خیر و شر ؛ راه و چاه و گل از خار
نفس سرکش ولی بین این راه
آدمی را نماید گرفتار
با اشارات شیطان گمراه
می رود در پی اش نفس بیمار
جلوه گر می کند او سرابی
پیش چشم بشر رود سرشار
عقل سالم ولی بهر انسان
رو کند دست شیطان مکار
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
با نام خدا که یادش آرام بخش دلهاست در این جا به موضوع جبر و اختیار که از قدیم الایام نقل مجلس فلاسفه بوده ؛ پرداخته شده و در این خصوص بصورت مختصر چند بیتی خدمت شما تقدیم می شود
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
عزیزم هر چه در دنیا نمایی
نداری از عقوباتش رهایی
عمل عکس العمل دارد به اجبار
ولی با اختیاری هر کجایی
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آخرین تغییرات:
توسطحسین مفیدی فر
نسخه چاپی شعر
یاد خدا موجب آرامش است
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ای که دل از یاد تو گیرد قرار
نام تو هم علت انجام کار
نام تو گویم به زبان ای خدا
تا که شوی هادی دلهای ما
بوده در اینجا سخن از خیر و شر
مبحث و موضوع وجود بشر
گشته بشر بین دو عامل دچار
علت جبر و صفت اختیار
وسعت دریا به مثل جبر توست
آنچه در این صحنه چنان صبر توست
عامل دیگر که بود اختیار
ظرف بلورین بود از بهر کار
ماهی قرمز که در این ظرف ماست
آدم بیچاره در این ماجراست
ماهی خود را تو به ظرف بلور
داده ای اش فرصت سعی و حضور
وسعت محدوده ی ما کوچک است
دامنه ی فرصت ما اندک است
تازه همین ظرف و فضا دست توست
بر کف تقدیر و سر شست توست
گرچه تو دادی به بشر اختیار
تا که از این جنبه کند افتخار
لیکن اگر جبر تو باشد هزار
بهر بشر بوده یکی اختیار
من یک خود هم به خدا می دهم
ماهی نفسم به رضا می دهم
می کنم این ماهی کوچک رها
در دل دریای رضای خدا
پس همه ی هستی من دست توست
همت و میلم همه پابست توست
پیش تو چون قطره فنا می شوم
واصل دریای خدا می شوم
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خداوندا اگر روزی بخواهی
کسی بالا رود از تخت شاهی
تمام خلق عالم ناتوانند
کنند از او جدا فیض الهی
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خداوندا تو از فضل الهی
کسی را جز سعادت جو نخواهی
ولی ما مردم نادان کثیرا
رویم از جهل خود سوی تباهی
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
دیدگاه و پیام شما