☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
خداوند در آیه ی ۷ سوره مبارکه اسرا می فرماید:
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ
ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ.....
اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید
و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید.....
رهبر مسيحيان جهان خيال همه ی ظالمان و جنایتکاران تاریخ را راحت كرد.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از آسه سور پرس، پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان در خطبهای که در آن تعجب همگان را برانگیخت اعلام کرد:
کلیسای کاتولیک دیگر به جهنم معتقد نیست، زیرا این موضوع با عشق خداوندی تعارض دارد و آدم و حوا و طوفان نوح و یا طبقات هفتگانه آسمان و .... که در تورات و انجیل و قرآن و بسیاری از کتب مقدس ادیان دیگر آمده داستانهایی بیش نیستند که علم امروزه بشر و تمام دانشمندان بزرگ دنیا با هزاران دلایل صد درصد علمی آنها را قاطعانه مردود و دروغ میدانند
بنده در جواب جناب پاپ یک دلیل علمی برای وجود بهشت و جهنم عرض می کنم و از جناب پاپ هم می خواهم از هزاران دلایل علمی که برای رد مطالب تورات و انجیل و قرآن ذکر کردند لااقل یکی دو دلیل را عنوان فرمایند
طبق قانون عمل و عکس العمل ( یعنی قانون سوم نیوتن ) هر کس کار خوبی را انجام دهد انتظار می رود عمل خوبش به او برگردد (یعنی بهشت برایش تجلی کند) و هر کس رفتار بدی مرتکب شود سزای بدی اش را ببیند (یعنی جهنم برایش برافروخته گردد)
ضمن اینکه چون جهنم نتیجه رفتارهای ناشایست انسان های پلید است و بوجود آورنده ی آن خداوند رحمان نیست و خود انسان های گناهکار باعث و بانی جهنم اند ، بنابر این وجود جهنم با عشق خداوندی مقایرت ندارد ضمن اینکه وجود بهشت و جهنم تواما با عدل خداوند کاملا سازگار اند
همچنین به آقای پاپ بفرمایید شما با این بیان نابخردانه به مردم عوام القا می کنید که در دنیا هر کاری که دل تان خواست انجام دهید زیرا هر ظلمی را که مرتکب شوید عقوبت ندارد
به آقای پاپ بفرمایید این بیان حضرتعالی یعنی حضرت موسی و حضرت مسیح و چنگیز و هیتلر در نزد خداوند یکسانند و این مسئله خلاف عقل انسانی و مخالف با عدالت خداوند بوده و توهین به عقل سلیم انسانهای پاک در طول تاریخ تلقی می شود....
هر دم عمل از کسی به هر جا آید
عکس العملی برای آن می باید
عکس العمل و عمل به ما می گویند
دنیای عدم جهان باقی زاید
.
داستان مردی که بعد از صدور حکم اعدامش 35 سال زندگی کرد.
ماجرای حکم اعدام دکتر شیخ الاسلام زاده وزیر بهداشت شاه
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
بهار 1358 در اوایل پیروزی انقلاب، شیخ صادق خلخالی حکم اعدام دکتر شیخ الاسلام زاده وزیر بهداشت رژیم شاه را صادر کرد.
دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده متولد تبریز و متخصص ارتوپدی از آمریکا بود.
بعد از باز گشت به ایران، بخاطر خدمات شایسته به نظام بهداشت کشور به وزارت منصوب گردید.
وی پایه گذار پروتز اندامی، الزام تمام بیمارستان ها به دایر کردن بخش اورژانس، بیمه تامین اجتماعی با تعرفه 90 درصد تخفیف، واگذاری آمبولانس های مجهز به واحد های درمانی شهرها و حتی دهستان ها از ابتکارات وی در زمان تصدی گری وزارت بهداشت می باشد.
روزی نگهبان زندان اوین خبردار میشود که نامزدش در روستایشان؛ حوالی تبریز دچار سانحه شده اما به لطف آمبولانس مجهز از مرگ حتمی نجات یافته است.
وی متوجه میشود که بنوعی مدیون زندانی محکوم به اعدام یعنی دکتر شیخ الاسلام زاده می باشد.
اتفاقا این زندانبان در جلسه ای خصوصی شنیده بود که تا سه روز دیگر خلخالی عزل خواهد شد و محمدی گیلانی بجای وی خواهد آمد. پس به دکتر می فهماند که تقاضای تجدید نظر کند.
تقاضای دکتر توسط محمدی گیلانی قبول میشود و حکم اعدام به زندان ابد تبدیل میشود.
دکتر مسئول بهداری زندان اوین شده و آنجا را به مجهز ترین مرکز ارتوپدی ایران تبدیل می کند.
روزی محمدی گیلانی و همسر و پسرش تصادف می کنند، پسر در دم می میرد اما گیلانی و همسرش توسط جراح معروف زندان اوین نجات پیدا می کنند.
این بار محمدی گیلانی دستور عفو دکتر شیخ الاسلام را از امام خمینی می گیرد.
دکتر آزاد می شود و منشا خدمات دیگر همچون نمایندگی بیمارستان های خصوصی، ترجمه تعرفه پزشکی میشود و لقب پدر ارتوپدی ایران را می گیرد.
سر انجام در27خرداد سال 1393 دکتر شیخ الاسلام زاده در سن 83 سالگی دار فانی را وداع می گوید.
سید شجاع الدین شیخالاسلام زاده پدر ارتوپدی ایران
روح این مرد بزرگ خستگی ناپذیر شاد
.
.
.
«حکایتی عبرت آموز و شگفت انگیز!»
در زمان روی کار آمدن صدام از جمله احزاب مخالف ، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضاء آن را به برادر ناتنی خود "برزان تکریتی " سپرد.
از جمله دست گیر شده گان این حزب ، «میاده» زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند.
«میاده» فرزندی را در شکم حامله بود که تولدش نزدیک بود ،
او قبل از اعدام نامه ای برای «برزان تکریتی» می نویسد و از او در خواست می کند ، اعدام اش را تا زمان تولد بچه ، به تأخیر بیاندازد!
اما «برزان» قبول نکرد و در جواب میاده نوشت:
جنین داخل شکم ات هم باید بمیرد و با شما دفن گردد!!
"میاده حامله ی ۹ ماهه" در روز موعود بالای چوبه ی دار رفت ، اما بالای چوبه ی دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته ، به پائین افتاد!
"رضیه " زنِ زندانبان ، با اشاره ی رئیس زندان ، طفل را در لباس های مادرش پیچید و به گوشه ای منتقل کرد!
«برزان» پس از اجرای حکم اعدام از رئیس زندان ، حال و روز «میاده» و جنین اش را جویا شد ، گفتند: که جنین با مادر در چوبه ی دار ماند تا مُرد...
رئیس و پزشک زندان و "رضیه " زنِ زندان بان، هم قسم شدند که هم دیگر را به «برزان تکریتی» نفروشند و توافق کردند که "رضیه " جنین را به خانه اش ببرد و با راضی کردن شوهرش برای کودک شناسنامه بگیرد...
از آن پس نوزاد را «ولید» می خواندند ، سال ها گذشت و ولید بزرگ شد.
برادر "میاده" و دایی ولید در آلمان زندگی می کرد . او سال ها پیش تر ، خبر هایی در باره ی خواهر زاده اش ولید از رضیه دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعث به عراق بر گشت ، تا یاد گار خواهرش را پیدا کرده و با خود به آلمان ببرد و او را یافت!
اما ولید قبول نکرد که به آلمان مهاجرت کند و گفت:
"رضیه " مثل مادرم هست او مرا نجات داد و زحمت بسیاری برای من کشیده و لذا هرگز تنهایش نمی گذارم...
و این زمانی بود که رضیه باز نشست شده بود.
رضیه، "ولید "را به جای خود ، به عنوان زندان بان و مأمور استخدام می کند.
ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی بعد از دیگری دست گیر می کردند که از جمله دست گیر شدگان "برزان تکریتی "بود!
از قضا و قدر الهی ، «ولید» پسر «میاده» ، مسؤول مستقیم سلول «برزان تکریتی» شد و هم آن جا قصه ی مادر و فرزند درون شکم اش را به او گفت!
پس از صدور و تأئید حکم اعدام برزان ، ولید به عنوان زندان بان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود «طناب دار» را بر گردن «برزان» کشید ، بدین سان دست حق ، آن ستم گر بی رحم را ، از جایی که گمان نمی کرد به سزای اعمال اش رساند...
یقیناً روزگار به گردن کشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید بر گردند ، ولی فراموشی در کار روزگار در جزاء و کیفر اعمال ستم گران وجود نخواهد داشت...
جمهوری ما که نام آن اسلامی است
بر دین خدا مسبب بدنامی است
مانند کسی که شهرتش آرامی است
اما غضب اش به مردمان صدامی است
.
آیا می دانید
ریشه ی تمام گرفتاری های مردم ایران پس از انقلاب در کجاست؟
خدا رحمت کند مادر بزرگم را ، میگفت:
اگر کسی به تو بد کرد حتی اگر به او دعا کنی خدا بلد است چه کار کند و مطمئن باش این دعاهایت برای او نفرین نوشته خواهد شد و اگر کسی به تو نیکی کرد حتی اگر نفرینش کنی خداوند به او جزای خیر خواهد داد
مادر جان به هیچ کس بدی مکن ؛ مخصوصا به کسی که به تو نیکی کرده است هرگز بد مکن که اگر چنین کردی حتی اگر او هم تو را ببخشد خدا تو را نخواهد بخشید و عقوبت آن بدی را حتماً خواهی دید حال یا در دنیا یا در آخرت...
و امروز بنده گمان می کنم تمام گرفتاری هایی که مردم ایران دارند
از هشت سال جنگ ویرانگر گرفته
تا خشکی زاینده رود
و نابودی منابع آبی خوزستان
و فرار نخبگان
و غارت سرمایه های ملی
و بی اعتباری ایران و ایرانی در مجامع جهانی
و گرانی و تورم و.....
همه و همه مربوط می شود به سال ۵۷
آری
با توجه به اینکه محمد رضا شاه و پدرش رضاشاه به ما مردم ایران خدمات شایانی کرده بودند اما ما مردم در عوض تشکر مرگ بر شاه گفتیم و او را دق مرگ دادیم باید چنین روزگار سیاهی داشته باشیم....
اما به راستی این ویرانی ها چگونه پدید آمد؟
در کشوری که مهد تمدن است و مردمانش هر کدام ادعای فضل می کنند و بر این باور اند که:
هنر نزد ایرانیان است و بس.....
چگونه این اتفاق افتاد؟
بنده گمان می کنم که
اصل جمهوری اسلامی ایران برای نابودی ایران و ایرانی بنیادش گذاشته شده است
ولی برای رسیدن به این هدف ویران کننده باید آدم های نالایق و ناتوان بر امور کشور مسلط شوند که شده اند.....
نمونه اش اینکه چهل سال است که رئیس شورای نگهبان کسی است که توان درک حتی کوچکترین مسائل را هم ندارد.....
حتی شخص امام خمینی که از او یک قدیس ساخته اند کمترین معلومات و آگاهی را به مسائل علمی و مملکت داری نداشت پس چه شد که یک مملکت به دست او سپرده شد.؟؟؟؟؟؟
از اول انقلاب آدمهای فهیم را یا اعدام کردند و یا ترور نمودند و یا بواسطه ی جنگ از بین بردند و یا کاری کردند که اکثر نخبگان یا ایران را ترک کنند و یا در ایران بمانند و فسیل شوند....
اینها همه برنامه ریزی شده بود اما نه توسط مسئولین جمهوری اسلامی ایران بلکه توسط کسانی که انقلاب را طراحی و پایه ریزی کرده بودند....
البته بله اجرای این نقشه ی شوم توسط مسئولین نظام صورت گرفته است
کتاب خاطرات مستر همفر را اگر مطالعه فرمائید به این مسئله پی خواهید برد....
و اینگونه شد که پس از انقلاب با سپردن امور به افراد ناتوان و ناآگاه هم دین و هم دنیای مردم نابود شد....
ذکر یک خاطره ی واقعی :
.
سال ۱۳۸۳ بود که در یک شرایط خاص روحی از خدا خواستم که حقیقتی را برای من روشن کند
نگاه میکردم میدیدم در جایی از دنیا حقی وجود ندارد
گفتم خدایا آمریکا که حق نیست
اسرائیل و انگلیس و عربستان هم که حق نیستند
در ایران هم که در آن حکومتی تحت نام اسلامی و مردمی به نام شیعه وجود دارند نشانه ای از حق در آن نمی بینم
خدایا به من بگو موضوع چیست؟
یک کشور بزرگ با مردمی تحت عنوان شیعه با حکومتی به نام جمهوری اسلامی ایران هست که مردم و حاکمان آن نام مسلمان شیعه را با خود یدک می کشند ولی در عمل نشانی از حق و عمل به اسلام و عدالت حضرت علی علیه السلام در اینجا نمی بینم
قرآن را برداشتم و از خدا خواستم که قضیه را روشن کند
گفتم خدایا نظرت در مورد مردم ایران و مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران که ادعای مسلمانی با حکومت اسلامی دارند چیست؟
قرآن را باز کردم خداوند آیه ۱۲۹ سوره انعام را آورد که می فرماید:
وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
این گونه برخی ستمکاران را بر برخی به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، مسلط و چیره می کنیم.
یعنی اگر مردم ایران مورد ظلم حاکمان جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته اند دلیلش این است که مردم ایران ظالم و گناهکارند و لذا حق شان جز این نیست.....
و من فهمیدم که مردم ایران حق شان همین حاکمانی هستند که الان بر مردم ایران مسلط شده اند.....
.
وضعیت امروز جامعه ی ما حق مسلم ماست
اینکه ما رکورددار اختلاس در جهانیم
اینکه بسیاری از استعدادهای این کشور بعنوان مغزهای فراری عوض ماندن در ایران و کمک به پیشرفت و رشد و تعالی این مرز و بوم در فراسوی مرزها در خدمت بیگانگانند....
اینکه افسرده ترین مردم دنیا ایرانی ها هستند....
همه و همه عین عدالت کائنات است و جز این انتظاری نباید داشت....
.در صورت تمایل متن کامل این موضوع را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
به دید عدل و عدالت
سزای ما این است.....
.
دولت ها عصاره ی ملتها هستند
امروز به این نتیجه رسیده ام که هر کدام از ما ایرانیان اگر بجای شهرام جزایری و یا بابک زنجانی و یا جناب خاوری و یا حسین فریدون هم بودیم دقیقا همان میزان اختلاس می کردیم که آن بزرگواران مرتکب شده اند....
باور بفرمائید هر کس ندزدیده نتوانسته و اگر کم دزدیده توانش بیش از این نبوده است....
در صورت تمایل متن کامل این موضوع را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
یک سنت رایجی که از فضل خداست
قانون لیاقت و اجر و جزاست
جمهوری اسلامی ما هم به یقین
شایسته ترین حکومت و در خور ماست
هر شکل حکومتی که هر جا بر پاست
ترسیم نهاد مردمان در آنجاست
روحانی و امثال رئیسی هر یک
تندیس و عصاره ی دقیقی از ماست
در صورت تمایل چند شعر سیاسی کوتاه را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
.
دیدگاه و پیام شما
نظر توسط
بزرگوار جز تحسین وعزت برای شما حرف دیگری نیست
نظر توسط Mofidifar Admin
ممنونم از بزرگواری حضرتعالی و نظر لطف تان
سلامت باشید ان شاءالله
نظر توسط عباس
بر دین خدا مسبب بدنامی است
مانند کسی که شهرتش آرامی است
اما غضب اش به مردمان صدامی است
این شعر شما هم غالب همین قانون محاسبه میشود؟ یا فقط برای دیگران نوشتی؟!!!!
نظر توسط Mofidifar Admin
البته درست متوجه منظور تان نشدم ولی به هر حال پاسخ اجمالی شما را در آخرین قسمت نوشته های این صفحه درج کردم
لطفا جواب تان را در متنی تحت عنوان
آیا می دانید
ریشه ی تمام گرفتاری های مردم ایران پس از انقلاب در کجاست؟
مطالعه فرمائید
سلامت باشید ان شاءالله