جلوه هایی از غضب و لطف الهی !
مقدمه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
تمام زیبایی ها و دلخوشی ها و نعماتی که در زندگی ما نمایان می شوند همه جلوه هایی از الطاف خداوند می باشند که هر یک بنا بر نیاز و لیاقت و ظرفیت ما در زندگی مان پدیدار می گردند
و بر عکس تمام بلایایی که بر آدمی نازل می شوند همه جلوه هایی از خشم و غضب الهی هستند که بخاطر خطا و یا گناه و اشتباهی بر انسان نازل می شوند....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
آخرین تغییرات:
توسطحسین مفیدی فر
نسخه چاپی شعر
به روزی می گذشتم از بیابان
که شد یک گله ای وحشی نمایان
بدیدم عده ای گرگ لعین اند
که از بهر شکارم در کمین اند
نه بود آن لحظه بر این بنده یاری
نه بود از بهر من راه فراری
مرا چون بی کس و بیچاره دیدند
به آرامی به نزدیکم رسیدند
ولی یک دفعه بر رویم پریدند
به سختی دست و پایم را دریدند
لذا حیران و مستاصل بماندم
به فریادی خدایم را بخواندم
در آن دم مرد نیرومند و رعنا
رسید از راه و زد چندی از آنها
به چشمی هم زدن گرگان فراری
شدند از ضربه هایی سخت و کاری
بیامد مرد رعنا در کنارم
بگفت آسوده باش از من که یارم
نشست او در بغل همچون مرادم
سرم را روی زانویش نهادم
کشید از دست لطفش بر سر و رو
تمام درد من تسکین شد از او
نظر کردم به او یک بار دیگر
بدیدم صورتش چون ماه انور
زنی دیدم سراپایش لطافت
وجودش غرق احساس و ظرافت
بپرسیدم خودت آیا نبودی
که گرگان را زدی حیران نمودی؟
نمودی تار و مار آن خیل گرگان
رهانیدی مرا از شر ایشان؟
بگفت آری منم ترسیم قدرت
که چون خواندی بدادم بر تو نصرت
بگفتم پس تو را دیدم به هیبت
چنان مردی غیور و با صلابت
ولی اکنون تو را چون دیدمت باز
زنی بینم به ظاهر چون گلی ناز
بگفت ای بنده من دست خدایم
که دائم جان پناه بنده هایم
به هر جا جلوه ای از ذات یزدان
شود ظاهر به شکلی بهر انسان
تو را هم جلوه از لطف خدایم
که بر هر مشکل و دردت دوایم
اگر درنده باشد خوی انسان
قوی ظاهر شود بر دیده یزدان
اگر هم تشنه ی مهر و وفایی
تو را شامل شود لطف خدایی
چنین حرفی که از آن زن شنیدم
به حالی خوش از آن رویا پریدم......
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
سروده ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۱
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
دیدگاه و پیام شما
نظر توسط
ببخشید
اینکه فلان کشور یا قاره به شکل فلان جانور است به چه درد مردم می خورد؟....
قرار شد چند جلسه ای در محافل ادبی شرکت کنید و دست از این توهمات بردارید اما متاسفانه شما همچنان راه خود را می روید......