دعایی که هرگز اجابت نخواهد شد. **
مقدمه
با عرض سلام و تبریک به مناسبت روز دانش آموزو آرزوی موفقیت برای همه ی عزیزان در امتحان زندگی ، حکایت دعای پس از امتحان را خدمت شما تقدیم می کنم:
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آخرین تغییرات:
توسطحسین مفیدی فر
نسخه چاپی شعر
پسر بچه ای شد پس از امتحان
پریشان و نالان به منزل دوان
برای طهارت وضویی گرفت
برای خدا عطر و بویی گرفت
نمازی بخواند از خُلوصی تمام
سپس بعد اذکار و حمد و سلام،
دو دستش به درگاه حق شد بلند
نمود از تمنا دعاهای چند
بگفت: « ای خدا جان ! نما رودِ نیل
به چین جاری از خاطر این ذلیل
بُوَد رشته ی کوهِ هیمالیا
میانِ اروپا به ایتالیا
شود پایتخت فرانسه سِئول
به یونان بُوَد «یِن» به عنوان پول
الهی که مکزیک و اسپانیا
بُوَد هر دو در قاره ی آسیا .... »
دعایی چنین چونکه مادر شِنُفت
به حال تعجب به آن بچه گفت:
« چه گویی تو این مُهملات عجیب؟!
چه باشد دلیل دعایت حبیب؟!»
بگفتش: « بدان مادر مهرَبان
که جغرافیا داده ام امتحان
همین ها که گفتم به حال دعا
نوشتم به برگم، غلط یا به جا
ولی چونکه دانم خدا ماهر است،
به هر کارِ ناممکنی قادر است،
لذا خواهم از او که هر یک خطاست
درستش نماید که حق یار ماست »....
پسر بچه درسش نخوانَد مُدام
به غفلت کند عُمر خود را تمام
چه دارد توقع که در امتحان
به خوبی دهد پاسخِ این و آن؟!
چنین بچه ای در عمل ناصواب،
دعایش کجا می شود مستجاب؟!....
حکایت در اینجا عجب آشناست
که این شرح افکار و احوال ماست
اگر شخص نادان بدی می کند
به انسان و حیوان بدی می کند
کجا قطره اشکی از آن فتنه جو
خنک می کند نار دوزخ بر او؟
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
اگر ملتی سال پنجاه و هفت
چنان کرد و آن شاه بیچاره رفت
اگر کاسه از دست بیعار مست
رها گشت و افتاد و در جا شکست
مگر با دعا کاسه احیا شود؟
کجا عیش آن دوره پیدا شود؟
اگر ملتی در فنا کرده سعی
به روحانی جاهلی داده رای ؛
دعایش نه تدبیر بحران کند
نه چیزی فراوان و ارزان کند
اسیران اوهام و جهل و سراب
نگردد دعاهای شان مستجاب .....
تعجب کنم من از آن ملتی
که دائم دهد تن به هر ذلتی
مگر کار روحانیان صنعت است
که در دست شان مسند دولت است؟
سزا بوده هر کس کند کار خویش
که راحت رود چرخ کشور به پیش
و الا نبیند وطن روی خوش
شود شهد شیرین مردم ترش
نسنجیده وقتی شود انقلاب
شود دین و دنیای مردم خراب
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
بُوَد زندگی برگه ی امتحان
که در آن نویسی به هر روزِ آن
اگر مهلت امتحان شد تمام
مشخص شود بر تو شأن و مقام
به کنکور حق هر که داناتر است
یقین رتبه اش خوب و بالاتر است
در اینجا یقین آدمِ باخِرد
خطا کم در این صفحه می آورد
اگر هم کند، چون بفهمد خطاست
کند پاک و جایش کند خوب و راست
جهالت بود منشاء هر بدی
به هر امتحانی دلیلِ رَدی
اگر ما گناه و خطا می کنیم
به خود از جهالت جفا می کنیم
اگر بر زمین بذر جو کِشته ایم،
روان را به زشتی درآغشته ایم،
چرا از خدا طالب گندُمیم؟!
طلبکار عزّت از این مَردُمیم؟!
جهان صحنه ی امتحان دادن است
در این صحنه تکلیف ما روشن است
اگر از جهالت کُنی کارِ زشت
نباید نشینی که بینی بهشت
مگر اینکه با توبه جبران کنی
بدی را مُبدّل به احسان کنی
اگر سالیانی جفا کرده ای،
سپس چونکه یک شب دعا کرده ای،
خیالت نباشد مُطهّر شدی
به این سادگی پاک و انور شدی
نه جانم ! دعا را شروطی بُوَد
جفا پیشگان را هبوطی بُوَد
بُوَد توبه اول قدم در مسیر
مبادا شود وقت آن بر تو دیر
به هر کس که ظلم و جفا کرده ای،
و یا هر بدی را که آورده ای،
بُوَد لازمت تا تلافی کنی
به جبران آن سعیِ کافی کنی
تلافی کنی از طریق دُرُست
دهی آنچه بر عهده ی نفس توست
مرمّت کنی قلب مظلومِ خویش
مداوا کنی نفس مسمومِ خویش
تصور نما از خطا یا هوس،
اگر میوه ی فاسدی خورده کس،
بُوَد راه بهبودی اش اینکه آن
کند قِی که از آن بگیرد امان
اگر موردی کرده ای اختلاس
به نوعی بدُزدیده ای اسکناس،
بُوَد توبه ات اینکه مالِ حرام
مجدد به اهلش رسانی تمام
و الا پشیمانی ات خود به خود
ندارد ثمر، گرچه گردیده مُد
بُوَد توبه برگشتن از راهِ بد
نرفتن به آن راهِ بد تا ابد
برای بشر فعل زشت و گناه
بُوَد در مَثَل، مِثلِ رفتن به چاه
ولی توبه یعنی بشر بی درنگ
به سرعت در آید از آن چاه ننگ
به اعماق این چاهِ پُر ترس و بیم
بُوَد اژدهایی به نامِ جحیم
در این ورطه پس هر چه پایین رَوی
به واقع تو نزدیک دوزخ شوی
خطر هر چه نزدیک آدم شود
توان بهرِ برگشتنش کم شود
ولی ناامیدی در اینجا مباد
ولو بدترین آدم کج نهاد
اگر گشته خارج کسی از خطوط،
تَهِ درّه را دیده وقت سقوط،
برایش بُوَد توبه مشکل ، ولی
کجا می کند لحظه ای کاهلی؟
ولی چونکه شخصی بُوَد غرقِ خواب
نفهمد خطر، جز به وقت عذاب
نباشد یقین خوابِ شیرینِ ما
دلیلی که بر ما نیاید بلا
لذا « نفسِ من» کن حذر از گناه
مرو راه باطل، مکن اشتباه
که برگشتنت بی گمان مشکل است
جفا پیشه مانند خر در گِل است
چرا می روی راه ظلم و گناه
که خواهی به سختی بیایی به راه؟!
چرا راهِ بن بست شیطان رَوی
که مجبورِ برگشت و تاوان شوی؟!
لذا بهتر این تا کنی کارِ خوب
که از بد ببینی مکافات و چوب....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
دیدگاه و پیام شما
نظر توسط زهرا
نظر توسط Mofidifar Admin
ممنونم از نظر لطف حضرتعالی
سلامت باشید ان شاءالله